ديدار تأمل بر انگيز مؤتلفه با آقاي هاشمي و نقدی بر اظهارات دکتر لاریجانی در دیدار با حزب موتلفه-مجلس نهم:30

یزدفردا :حجت الاسلام قاسم روانبخش  در دو مطلب جداگانه در وبلاک خود به تحرکات جدید حزب موتلفه در عرصه سیاسی ایران پرداخته است و دیدار موتلف با هاشمی رفسنجانی و لاریجانی را از زاویه ای دیگر بررسی نموده است که با توجه به اهمیت موضوع هر دو مطلب را در این بخش منتشر می نماییم:

ديدار تأمل بر انگيز مؤتلفه با آقاي هاشمي

حزب مؤتلفه اسلامي از با‌سابقه‌ترين احزاب دوره انقلاب اسلامي ايران به حساب مي‌آيد که با انتشار نشريه و تشکيل جلسات، به فعاليت‌هاي حزبي مشغول است. رهبران حزب نيز همواره حرکت در خط ولايت را از ويژگي‌هاي اين حزب دانسته، بر آن تاکيد مي‌ورزند. اما به دليل اين‌که احزاب در کشور ما از مقبوليت اجتماعي برخوردار نيستند، اين حزب نيز نتوانسته است در ميان مردم جاي پاي محکمي باز کند.


يکي از مسائل تامل برانگيز حزب موتلفه در سال‌هاي گذشته تاکنون، چگونگي رويکرد آن‌ها در قبال آقاي هاشمي رفسنجاني بوده است. به‌عنوان نمونه اين حزب در انتخابات 84 در نهايت، امر را به مردم واگذار کرد تا هر کدام از دو نامزد راه يافته به مرحله دوم (‌هاشمي و احمدي‌نژاد) را که مي‌خواهند انتخاب کنند. پس از انتخابات 84 نيز اين رابطه به سردي نگراييد بلکه آن‌ها با رايزني‌هايي آقاي هاشمي را در صدر ليست انتخابات خبرگان قرار دادند. متأسفانه حتي اکنون نيز که مواضع تأمل برانگيز آقاي هاشمي و اقدامات برخي نزديکان وي در فتنه 88 بر عام و خاص روشن شده و هيچ‌گونه اثري از پشيماني او از مواضع گذشته‌اش در تأييد سران فتنه و نگارش نامه سرگشاده به رهبري ديده نشده است، ديدار معنادار اعضاي مرکزي اين حزب با وي بسيار جاي تامل دارد. به‌راستي آيا بصيرت سياسي اجازه مي‌دهد که اگر دکتر احمدي‌نژاد دچار يک خبط سياسي شد و از راه اصول‌گرايان راستين فاصله‌اي اندک گرفته، به سمت کساني برويم که با نامه سرگشاده خود به مقام معظم رهبري و مواضع تأمل برانگيز در فتنه 88، دل دلسوزان نظام را به درد آوردند؟ برخي از اعضاي مؤتلفه در توجيه اين ديدار گفته‌اند که دبير کل حزب در آن جلسه انتقاداتي نيز به آقاي هاشمي داشته است. در حالي که خروجي اين ديدار، مهر تاييد اين حزب بر رفتار هاشمي تلقي مي‌شود؛ ديداري که موجب دلسردي نيروهاي ارزشي در استان‌ها شده و اعتبار حزب را نزد فرزندان انقلاب کاهش مي‌دهد.

نقدی بر اظهارات دکتر لاریجانی در دیدار با حزب موتلفه

آقای لاریجانی در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه نکاتی را متذکر شده که به دلیل اهمیت آن نیاز به نقد و بررسی دارد. وی پس از تعریف و تمجید فراوان از حزب موتلفه دیدگاه های خود را در باره ضروزت کار تشکیلاتی و تاسیس حزب برای اداره کشور مطالبی را بیان کرده است که بسیاری از آن ها قابل نقد است( منبع سایت آفتاب 8/4/90 )

 الف. ضرورت کار حزبی 

"این اشکالی اساسی است که در گفتمان سیاسی کشور ما برخی افراد حتی سالم مطالبی می گویند که جامعه را نسبت به کار حزبی پس می زند. "

"من فکر می کنم از نظر سیاسی برای یک فرد، کار حزبی یک فضیلت است و این که کسی تربیت یافته یک مکتب سیاسی و حزب باشد، بسیار پسندیده است؛ چرا که مشخص است این فرد چه نوع برنامه و فکری دارد."

"کشوری که پایه کاری آن در مردم‌سالاری و دموکراسی است نمی‌تواند بدون تشکیلات باشد و کار بدون تشکیلاتی لطمه ساز است. "

"متاسفانه در کشور ما احزاب خیلی شاخص نیستند و ما از این حیث در حال ضرر کردن هستیم." 

+" افراد بی شناسنامه ای که بی اساس صاحب منصبی شوند، براساس شرایط می توانند تغییر مشی دهند و ممکن است جامعه هم نتواند این افراد را تشخیص دهد. "
"در زمان اول انقلاب تحصیل‌کرده‌های مکتب امام در صدر انقلاب حضور داشتند که غالبا اسلام شناسان متعهدی بودند که به دلیل ترورهای بعد از انقلاب از دست ما رفتند، کسانی چون باهنر و بهشتی و بعد از این افراد باید کار حزبی کرد تا افراد با این ورزیدگی ذهنی و شناخت مسائل به وجود آید. "
 درباره این بحش از سخنان آقای لاریجانی چند نکته حایز اهمیت است:

1.آیا جنابعالی به تازگی به اهمیت حزب در کشور دست یافته اید یا این که قبلا نیز به این موضوع معتقد بوده اید؟ بر فرض اول، چگونه این اصل به این مهمی که جنابعالی آن را شرط لازم برای تحقق دموکراسی می دانید نسبت به آن غفلت کرده اید؟ آیا این بی اطلاعی و دیر متوجه شدن آن نیز معلول عدم عضویت شما در حزب خاصی است ؟! بر فرض دوم، چرا تا کنون به فکر تاسیس حزب برنیامده اید؟ چرا تا کنون عضو حزب خاصی نشده اید؟ آیا با ذکر این مقدمات برای کسب کرسی های مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم برنامه ای برای تاسیس حزب دارید؟

2. شما برای نیرو سازی برای کشور، تاسیس حزب را از ضروریات دانسته و گفته اید که "نیروهایی که اول انقلاب سر کار آمدند همه اسلام شناسان متعهد بودند ،بعد از این افراد باید کار حزبی کرد تا افراد با این ورزیدگی ذهنی و شناخت مسائل به وجود آید" آیا امام از راه حزب این نیروهای زبده و کارشناسان اسلام شناس مانند شهید بهشتی و مقام معظم رهبری را تربیت کرده بود که جنابعالی برای تربیت چنین نیروهایی به انجام کار حزبی توصیه می کنید؟ امام ره کار تشکیلاتی می کرد ولی حزب را قبول نداشت و نیروهایش نیز در قالب حزب پرورش نیفتادند.

3. شما افرادی را که بدون فعالیت حزبی سر کار می آیند را افراد بی شناسنامه ای معرفی کرده اید که بی اساس صاحب منصبی می شوند، و براساس شرایط می توانند تغییر مشی دهند و ممکن است جامعه هم نتواند این افراد را تشخیص دهد. آیا خود جنابعالی از مصادیق همین سخن نیستید؟ شما بر اساس کدام فعالیت حزبی به کرسی مجلس و سپس به ریاست آن دست یافته اید؟ آیا افراد حزبی دارای شناسنامه تغییر مشی نمی دهند؟ چه بسیارند کسانی که با این که عضو حزب خاصی بوده اند وقتی منافعشان اقتضا کرده است از خط مشی حزب فاصله گرفته تغییر جهت داده اند. و حتی احزاب نیز وقتی منافعشان اقتضا کند از هدف فاصله گرفته و خط مشی خود را تغییر می دهند.  کافی است برای اثبات این مدعا به پرونده پر فراز و نشیب احزابی که از اول انقلاب تا کنون در کشور تاسیس شده و منحل شده اند نیم نگاهی بیاندازید؛ احزاب نهضت آزادی، جبهه ملی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ،مجمع روحانیون  ،کارگزاران و ...همه از این سنخند. جنابعالی طوری سخن می گویید که گویا حزب یرای افراد مقام عصمت می آورد.

4. گفته اید "کشوری که پایه کاری آن در مردم‌سالاری و دموکراسی است نمی‌تواند بدون تشکیلات باشد و کار بدون تشکیلاتی لطمه ساز است. " البته کشوری که مبنای آن دموکراسی شیطانی غرب است قطعا بدون حزب نمی شود ولی توجه دارید که مبنای حکومت در کشور ایران مردم سالاری دینی است. نوع مردم سالاری می تواند بر اساس ولایت فقیه و حضور توده های میلیونی ملت اداره شود و نیازی به تشکیلات حزبی ندارد که با کارتل های نفتی و اقتصادی اداره می شوند. کدام حزب در ایران سراغ دارید که به دون تکیه بر رانت اقتصادی یا تکیه بر دولت و یا شخصیت های سیاسی درون نظام که دستی بر مبالغ کلان بیت المال دارند اداره شود؟ آیا در کشور ما از ابتدا تا کنون حزبی سراغ دارید که با حق عضویت اعضا اداره شده باشد؟

5 .  گفته اید "این اشکالی اساسی است که در گفتمان سیاسی کشور ما برخی افراد حتی سالم مطالبی می گویند که جامعه را نسبت به کار حزبی پس می زند. " ظاهرا این اشکال اساسی در حضرت امام ره نیز وجود داشته است که هیچ گاه به ستایش از حزب نپرداخته و همواره آن را نکوهش کرده است. امام در باره حزب  می فرماید:
"اساساً باب احزاب، از اول كه پيدا شده است و اينها با هم جنگ و نزاع كردند، به نظر مى‏رسد كه با دست ديگران [بوده‏] براى اينكه اينها با هم مجتمع نشوند. و آنها از اجتماع يك توده‏اى مى‏ترسند، از اين جهت به واسطه اينكه اينها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نباشند، اين امر را كردند و خودشان هم يك چيزى، صورتى آنجا درست كردند كه اينها ببينند كه مثلًا در مجلس انگلستان حزب كارگر داريم و حزب مثلًا كذا؛ خوب ما هم خوب است داشته باشيم! اما آنها يكجور ديگر فكر مى‏كنند، اينهايى كه از آنها اخذ مى‏كنند يك جور ديگرى فكر مى‏كنند. اينها وقتى كه با هم دو حزب تشكيل دادند، دو جبهه مخالف و دو جبهه دشمن تشكيل مى‏دهند! اين دشمن اوست، او هم دشمن اوست، و آنها استفاده‏اش را مى‏كنند! آنها بازى مى‏دهند اينها را كه البته مملكت متمدن بايد حزب داشته باشد، احزاب داشته باشد؛ خوب پس ما هم بايد احزاب داشته باشيم! اما احزابى كه ما درست مى‏كنيم اينطورى است كه اين حزب با آن حزب تمام عمرش را صرف مى‏كند در اينكه اين او را بكوبد و او اين را بكوبد. از اول اينطورى زاييده شد احزاب در ايران- به حَسَب نظر من. حالا هم كه به صورتهاى ديگرى درآمده است؛ حالا هم انسان مى‏بيند كه اينها باز با هم همين طور دشمنى مى‏كنند و مخالفت مى‏كنند . و اين را هم من احتمال مى‏دهم كه يك دستى از خارج در كار باشد." ( صحيفه نور، ج‏5، ص: 277)

"آنها از خدا مى‏خواهند كه شما حالا همه با هم اختلاف پيدا كنيد و آن بِكشد براى حزبِ كذا و آن بِكشد براى حزب كذا. دست برداريد از اين حرفها، همه وارد بشويد زير يك بيرق: بيرق اسلام. اگر اسلام نباشد هيچ چيز نيستيم ما. همه ما را كلمه اسلام جمع كرده با هم. همه زير كلمه توحيد، زير پرچم توحيد بياييد. وقتى كه همه مجتمع شديد زير پرچم توحيد، تمام كارها اصلاح مى‏شود"                        (همان، ج‏5، ص: 282) امام ره بهترین حزب را همان حزب الله معرفی کرده که در جای دیگر همان را حزب مستضعفین معرفی کرده است ایشان می فرماید:"هر مسلمانى كه موازين و اصول اسلام را پذيرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقيق شيعى برخوردار است يك عضو از اعضاى حزب اللَّه است؛ و تمامى دستورات اين حزب و خطمشى آن را قرآن و اسلام بيان كرده است. اين حزب غير از حزبهاى متداول امروز دنياست. امروز تمام مردم ايران- در هر سِنى كه هستند- از زن و مرد كه با شعارهاى اسلامى مبارزه مى‏كنند جزء حزب اللَّه هستند." ( همان، ج‏5، ص: 409)

"ما مسلمين بر همه‏مان واجب است كه اسلام را به آنطور كه هست در دنيا عرضه كنيم. همه ما تحت يك حزب و آن «حزب اللَّه» است، باشيم؛ احزاب مختلفه در كار نباشد؛ جناحهاى مختلف در كار نباشد. علماى هر ملتى، ملت خودشان را آگاه كنند به نقشه هايى كه اجانب و مستعمرين كشيده‏اند براى تفرقه اندازى؛ اين تكليفى است كه بر همه رهبران مذهبى لازم است كه انجام دهند"(همان، ج‏6، ص: 296)

"متوجه باشيد گروه گروه نكنيد. اين مملكت با وحدت كلمه پيش برد، متفرقشان نكنيد. وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِيعاً و لاتَفَرَّقْوا اين آيه قرآن را بپذيريد. همه بچسبيد به ريسمانى كه بين شما و خداست، و آن اسلام است. متفرق نشويد از هم. جدا جدا نشويد. هى حساب را جدا نكنيد. آن حساب جبهه كذا، آن حساب نهضت كذا، آن حساب حزب كذا، آن حساب گروه كذا، آن حساب حزب چه، كذا، جدا نكنيد همه را. همه با هم باشيد، همه دوست باشيد.حزب سازى دشمن درست كردن است. هى اين يكى از آن طرف بكشد؛ آن از آن‏ طرف بكشد، آن از آن طرف بكشد. همه تحت يك رايت باشيد. همه تحت يك پرچم باشيد؛ همان پرچمى كه شما را پيروز كرده است تا حالا، از اين به بعد هم دنبال همان باشيد. و اگر باشيد، ان شاء اللَّه پيروز خواهيد شد.و من اميدوارم كه نتوانند اينها ديگر شكاف صحيحى وارد كنند."(همان، ج‏8، ص: 300)

"اگر يك حزبى در عالَم پيدا بشود، يك حزب عالَمى، حزب مستضعفين، كه همان «حزب اللَّه» است، اين مشكل رفع بشود. با رفع اين دو اشكال، تمام مشكلات مسلمين رفع مى‏شود؛ هيچ قدرتى با اين قدرتها نمى‏تواند مقابله بكند"( همان ج9 ،ص 331).

"اصل حزب بازى را، به نظر من كه در صدر مشروطيت حزب را در ايران درست كردند، حزب بازى را براى همين درست كردند كه نگذارند اين ملت با هم آشتى كنند. براى اينكه، حزب را مى‏ديدند كه اينجا بناى اينها اين است كه وقتى اين حزب شد حزب عدالت و آن حزب شد حزب دموكرات كه در صدر مشروطه بوده، اينها با هم دشمنند. اين براى آن مى‏زند، اين براى آن مى‏زند. احزاب در خارج اين‏جور نيستند. اگر نمايش بدهند كه اين‏جور هستند براى اينكه كلاه سر ما بگذارند. اگر نمايش بدهند كه اينها اختلاف دارند، اختلاف اساسى ندارند. اينها كلاه سر ما مى‏خواهند بگذارند تا ما اختلاف پيدا بكنيم. مثل يك بچه‏اى ما را حساب مى‏كنند كه يك توپ مى‏اندازند ميدان كه سرگرم كنند مردم را". ( همان، ج ‏12، ص: 26) تنها حزبی که می شدعلایم حزب را در آن مشاهده کرد و در راس آن 5 مجتهد قرار داشت حزب جمهوری اسلامی بود که با اصرار شهید بهشتی تاسیس گردید ولی طولی نکشید که اعضای شورای مرکزی طی نامه ای به حضرت امام ، خواهان انحلال آن شدند و امام نیز آن را پذیرفت. در نامه آقایان آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی آمده است:

" احساس مى‏شود كه وجود حزب، ديگر آن منافع و فوايد آغاز كار را نداشته، و بعكس، ممكن است تحزّب در شرايط كنونى بهانه‏اى براى ايجاد اختلاف و دودستگى و موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت گردد، و حتى نيروها را صرف مقابله با يكديگر و خنثى سازى يكديگر كند. لذا، همان‏طور كه قبلًا نيز كراراً عرض شد، شوراى مركزى پس از بحث و بررسى مبسوط و مستوفا با اكثريت قاطع به اين نتيجه رسيد كه مصلحت كنونى انقلاب در آن است كه «حزب جمهورى اسلامى» تعطيل و فعالي تهاى آن بكلى متوقف گردد.(11 خرداد 66                        همان، ج‏20، ص: 277) آقای لاریجانی آیا شما حزب بهتراز حزب جمهوری اسلامی می شناسید که امروز از ضرورت تشکیل آن خبر می دهید؟!

ب. تبریه احزاب و مقصر دانستن دیگران

شما در این گفتگو با صراحت همه تقصیر ها را به گردن دیگران انداخته گفته اید

 "با شناختی که از حزب موتلفه دارم، این حزب همیشه براساس یک ایدئولوژی موضع سیاسی خود را اعلام کرده و در حال حاضر ممکن است که این موضع‌گیری‌ها همراه با بازتاب‌های نابهنجاری از جانب دیگران باشد، اما باید گفت که اشکال از سایر گروه‌هاست. "

براستی آین قضاوت در شان شماست که همه نابهنجاری ها مربوط به دیگران است و حزب موتلفه معصوم از خطاست؟
ج. شما در باره تقسیم پست ها و حیازت آن ها اظهار داشته اید "همانطور که فردی برای فقیه شدن به کار در حوزه احتیاج دارد، مجتهد در سیاست نیز باید زحمت بکشد، نمی‌شود کسی کت و شلوار خود را عوض کند و پشت میز بنشیند و بگوید سیاستمدار است. یک سیاستمدار احتیاج به تجربه و دانستن کلام سیاست دارد. "
اول باید یک فرد صاحب‌نظر بشود و بعد بعنوان یک مسئول در مدیریت اجرایی قرار گیرد. 
"ما گاهی اوقات فکر می کنیم که هر کسی که حکمی را گرفت و پشت یک میز نشست آن فرد علامه دهر است و بعد هم اظهارات پشت سرهمی که مشکلات فکری برای کشور می‌سازد.  این نقص است که مدیریت های استراتژیک را به افرادی می سپاریم که بنیه فکری قوی ندارند. "

تردیدی نیست که افرادی که می خواهند صاحب پست و مقامی بشوند حتما باید قبل از آن در آن باره صاحب نظر بشوند و سپس آن پست را به عهده بگیرند ولی پرسش این است که آیا خود شما برای ریاست ده ساله بر صدا و سیما در این بخش صاحب نظر بودید و آیا برای این که می خواستید پست مهم ریاست جمهوری به عهده بگیرید خود را اسلام شناس متبحری که فریب این و ان را نمی خورد می دانستید؟ ایا برای دبیری شورای امنیت ملی تا چه اندازه تخصص داشتید؟ و برای ریاست بر مجلس نیز آیا تجربه کافی داشتید؟ آیا آقای حداد عادل که یک دوره مجلس را اداره کرده بود از شما تجربه بیشتری نداشت؟ پس چرا با ایشان به رقابت برخاستید؟ آیا فکر می کنید اگر کسی در اسلام صاحب نظر شد دیگر منحرف نخواهد شد؟ انحراف آقایان منتظری، هاشمی رفسنجانی، و ده ها تن از روحانیونی که در طول تاریخ منحرف شده اند راچگونه توجیه می کنید؟ انحراف به دلیل کت و شلوار عوض کردن نیست بلکه شیطان با قسم خود چه انسان های ریشه داری که سال ها در لباس دین خدمت کرده اند به زمین زده است. آیا شما فکر می کنید اگر روزی جنابعالی یا فردی که مورد قبول شماست رییس جمهور شود دیگر هیچ اشتباهی نخواهید داشت؟ ر اظهارات دکتر لاریجانی در دیدار با موتلفه

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا